شهادت حضرت زهرا(صادقی قمی)
نیش مسماراگر لب به سخن وا می کرد
آنچه آمد به سر فاطمه افشا می کرد
آستانِ در اگر حقّ تکلّم می داشت
دشمنان را همه زان واقعه رسوا می کرد
مجری توطئۀ اهل سقیفه که ز خشم
در آتش زده را با لگدش وا می کرد!
درِ آتش زده و سینۀ زهرا هیهات
زینب از پشت در این صحنه تماشا می کرد
بین دیوار و در خانه به زهرا چه گذشت؟
کز خدا مرگ به صد ناله تمنّا می کرد
به چه جرمی گل امّید علی پرپر شد؟
خصم بدکیش چه با شاخۀ طوبیمی کرد؟
سند غربت و مظلومی زهرا و علی
محسن آن غنچۀ پرپر شده امضا می کرد
داد بر اهل ولا درس فداکاری را
آن که یاری ز علی یکّه و تنها می کرد
گه ز بازو و گه از پهلوی بشکسته و گاه
شکوه از ضربت آن سیلی اعدا می کرد
بعد از آن واقعۀ تلخ فدک تا دم مرگ
بر علی صورت نیلی شده اخفا می کرد
آب می شد ز جفا شمع وجود زهرا
عالمی غم زده زین ماتم عظمی می کرد
«صادقا» کاش که فرزند عزیزش مهدی
تربت گم شدۀ فاطمه پیدا می کرد
«صادقی(ره) – قم»
- ۹۵/۰۲/۰۵