گنجینه اشعار نوحه,مرثیه ترکی و فارسی



مشخصات بلاگ
گنجینه اشعار نوحه,مرثیه ترکی و فارسی

نوحه و مرثیه های شاعران سلف ترک زبان و فارسی زبان همواره در ذهن عاشــــقان دربـــار ملک پاســبان مولا آقا اباعبدالله الحسین (ع) ، همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و هست و صد البته در کنار آن مرثیه سرائی ها ، اشعار شیرین سخنان معاصر نیز حلاوت خاصی را تداعی می کند. حقیر سعی دارد با جمع آوری و انتشار این اشعار بتواند خدمت هر چند ناچیزی را ارائه دهد وضمن تقدیر و تشکر از تمامی کسانی که ما را در این وادی یاری می رسانند و مشوق این امرهستند ، انتظار دارد با ارسال متن اشعار دست نویس یا اشعاری که دسترسی به آنان کمک شما را می طلبد این حقیر را یاری فرمائید. در ذکر منابع (به علت اینکه در فواصل متفاوت گردآوری گردیده و همچنین قرار بر انتشار آنها از طریق اینترنت نبوده) ، اگر قصوری بود به بزرگواری خودتان مورد عفو و اغماض قرار داده و بنده را مطلع گردانید. شاهین نجفی

۲ مطلب با موضوع «شام غریبان-تنور خولی» ثبت شده است

به خولی بگفت آن زن پارسا

که را باز از پا درآورده‏ ای؟

که در این دل شب چو غارتگران

برایم زر و زیور آورده‏ ای‏

به همراهت امشب چه بوی خوشی ست!

مگر بار مشک تر آورده‏ ای؟

چنان کوفتی در که پنداشتم

ز میدان جنگی سر آورده‏ ای‏

چو دانست آورده سر، گفت آه!

که مهمان بی‏ پیکر آورده‏ ای‏

چو بشناخت سر را بگفت ای عجب!

سری با شکوه و فر  آورده‏ ای‏

در این کلبه‏ ی تنگ و بی‏ نور من

ز گردون ، مه انور آورده‏ای‏

بمیرم، در این تیره شب از کجا

سر سبط پیغمبر آورده‏ ای؟

چه حقّی شده در میان پایمال؟

که تو رفته‏ ای داور آورده‏ ای؟

ولی زآنچه من آرزو داشتم

به یزدان قسم، بهتر آورده‏ ای‏

به گلزار جانان زدی دستبرد

به کوفه گلی نوبر آورده‏ ای‏

گل آتش است این که از کوه طور

تو با خاک و خاکستر آورده‏ ای

«عبدالعلی نگارنده(ره)»

 

  • شاهین نجفی


دیدی حسین گوزون آچ کام آلیم نگاهوندن

خبر ویریم سنه اوز قانلی قتلگاهوندن

او چولده من واریدیم چشم خون فشان واریدی

غریبه منظره لر واضح و عیان واریدی

یانان چادردا نماز اوسته زینبون گوردوم

نه دیزده طاقتی نه قلبیده توان واریدی

سریر نازیده صبح ایلین یالالاریوا

گئجه نه بستر راحت نه خانمان واریدی

گوزوم فراته دوشدی آخوردی اوز باشینا

شریعه ده نه موکّل نه پاسبان واریدی

دیدیم گیدیم گنه گودال قتلگاهه طرف

اگرچه اوردادا مین محنت گران واریدی

کسوک بوغازیوی اوپدوم اوجادان آغلامادیم

کمینده چون اَلی خنجرده ساربان واریدی

غریبه شام غریبان، غریبه مجلسیدی

دیمه نه بیر باش آچان نه بیر آغلیان واریدی

من اوخشاما دیمَدیم چون که سینون اوستونده

بیر اوچ یاشیندا گوزی یاشلی نوحه خوان واریدی

آیون ایشیقی دوشنده رقیّه نون یوزینه

گوزومدن اولدی روان قلبیده نه قان واریدی

بیله خیال ایلدیم ثانی کربلایه گَلوب

یوزینده من کیمی چون سیلیدن نشان واریدی

کسیلسون اللری شمرون، ایوی خراب اولسون

گوروم که من کیمی قلبی یانوب کباب اولسون

  • شاهین نجفی